همجنس گرايي
 
درباره وبلاگ


خواندني هايي از زبان مردم -ديدني هاي روز و مطالب جالب
آخرین مطالب
پيوندها
نويسندگان


ورود اعضا:
>

آمار وبلاگ:

بازدید امروز : 35
بازدید دیروز : 39
بازدید هفته : 77
بازدید ماه : 74
بازدید کل : 42813
تعداد مطالب : 298
تعداد نظرات : 54
تعداد آنلاین : 1

مطالب و ديدني هاي روز
مطالب زيبا




دید روان شناسی، هم جنس گرایی تا سال 1973 در ایالات متحده آمریکا در فهرست "اختلالات روانی" (Mental Disorder) طبقه بندی می شده است. در پی اعتراض های صنفی هم جنس گرایان به (Diagnostic and Statistical Manual of Mental Disorders) DSM ، در فاصله سال های 1970 تا 1973 و هم چنین نتیجه تحقیقات محققانی چون "آلفرد کینسی"، "اولین هوکر" و تلاش رهبر کمیته بازنگری II DSM "رابرت استیپزر" هم جنس گرایی از لیست "اختلال های روانی" حذف شد و در عوض به عنوان "آشفتگی در گرایش جنسی" اعلام گردید. که آن نیز در سال 1980 در DSM III با عبارت ego-dystonic تعویض شد. (فکر کنم به معنی خود در گیری باشد... نتوانستم معادل اصطلاحی فارسی آن را پیدا کنم) و در نهایت در سال 1987 به کلی حذف شد.

بد نیست نگاهی گذرا نیز به زندگی و تحقیقات دانشمندانی که نظراتشان در این تغییرات تاثیر گذار بوده است داشته باشیم.

آلفرد کینسی (1894-1956) زیست شناس آمریکایی و استاد حشره شناسی و جانور شناسی است که در سال 1947 مرکز تحقیقات جنسی در دانشگاه ایندیانا پایه گذاری کرد. وی در این زمینه به بررسی عادات جنسی در میان اقوام و گروه های مختلف پرداخت. "میزان کینسی" (Kinsey Scale) گرایش جنسی را از 0 تا 6 درجه بندی می کند که 0 دگر جنس گرای مطلق (heterosexual) و 6 هم جنس گرای مطلق می باشد. بسیاری گزارش کینسی در سال های 1948 و 1953 را آغازگر انقلاب هم جنس گرایان در دهه 60 می دانند. این طور نقل شده است که وی در زندگی جنسی خود تجربیات عجیبی داشته است. او فردی "دو جنس گرا" و مازوخیستی توصیف شده است. هم چنین در مورد وی این گونه نقل شده است که او دانشجویان و کارمندان و همسر خود را به اقدامات جنسی گروهی ترغیب می نموده است. علاوه بر آن، بسیاری از صحنه های جنسی را در منزل خود تصویر برداری و نگه داری می کرده است.

اولین هوکر (1907-1996)  روانشناس آمریکایی که عمدتا به دلیل انتشار مقاله ای در سال 1957 در زمینه هم جنس گرایی مردان شناخته شده است. وی در پی آزمون گروهی متشکل از عده ای هم جنس گرا و عده ای دگر جنس گرا، از متخصصین خواست که تنها بر اساس نتایج آزمون، گرایش جنسی افراد مورد آزمایش را تشخیص دهند. که پس از چند مرحله تکرار این آزمون، این نتیجه حاصل شد که نشانه های ناسازگاری های اجتماعی بد تری در هم جنس گرایان نسبت به مردم دیگر مشاهده نمی شود. بنا براین، از لحاظ "اجتماعی" نمی توان برتری برای دگر جنس گرایی قایل شد.

رابرت استیپزر: استاد رشته روانشناسی در دانشگاه کلمبیا. وی در سال 1973 مباحثات جنجالی در مورد این که هم جنس گرایی اختلالات بالینی نیست، داشته است که در پی آن هم جنس گرایی از طبقه بندی "اختلالات روانی" در سال 1973 خارج شد. او در سال 2001 مجددا با انتشار مقاله ای با عنوان: "هم جنس گرایان بسیار با انگیزه، گرایش جنسی خود را با موفقیت به دگر جنس گرایی تغییر داده اند" جنجالی دو باره به راه انداخت. چرا که "بازگشت نا پذیری" (Irreversibility) گرایش جنسی یکی از دست آویزهای مهمی است که هم جنس گرایان برای اثبات ذاتی بودن این رفتار از آن استفاده می کنند.

نکته بسیار جالب این است که در سال 1973 استنادات جناب استیپزر برای تغییر طبقه بندی هم جنس گرایی مورد استفاده قرار می گیرد اما در سال 2001 پس از انتشار مقاله مذکور، APA رسما اعلام می دارد که این مقاله "رد" شده است و قبلا به صورت دقیق (Peer reviewed) مورد بررسی قرار نگرفته بود.

و یا این که اظهارات دکتر هوکر که تنها نتیجه گیری کرده بود که "این افراد از لحاظ اجتماعی از دیگران وضع بدتری ندارند" چگونه می تواند این معنی را برساند که "هم جنس گرایی ذاتی عده ای از انسان هاست"؟

و در نهایت قضاوت در مورد اظهارات آلفرد کینسی با توجه به زندگی، فعالیت ها و رفتارهای مازوخیستی وی به عهده خوانندگان بماند! و به یاد داشته باشیم که اظهارات وی به نوعی جرقه انقلاب جنسی در دهه 60 را به همراه داشت.

اما خود این گروه (هم جنس گرایان) چه دست آویزی برای این مدعا که هم جنس گرایی امری کاملا طبیعی است، دارند؟

آن ها عمده ادعایشان در زمینه اثبات ذاتی و طبیعی بودن هم جنس گرایی در برخی از افراد به سه دسته تقسیم می شود:

1)     هم جنس گرایی ژنتیکی و درون زاست.

2)     هم جنس گرایی امری بازگشت ناپذیر است.

3)     هم جنس گرایی در حیوانات نیز امری کاملا طبیعی است، پس انسان نیز به عنوان حیوانی دو پا به صورت غریزی می تواند هم جنس گرا باشد.

در دو مورد اول خود مدعیان نیز به خوبی آگاهند که به هیچ وجه اثبات علمی برای آن دو وجود ندارد و کلا این ادعا بی اساس است. حتا در مورد "بازگشت ناپذیری" این رفتار مقالات و مشاهدات بسیاری وجود دارد که "بازگشت پذیری" این رفتار را اثبات می کند. (مانند مقاله دکتر استیپزر)

اما در مورد طبیعی و ذاتی بودن هم جنس گرایی در حیوانات؛ عمده تلاش هم جنس گرایان برای نشان دادن طبیعی بودن این مساله در این زمینه متمرکز شده است و کتاب ها و مقالات بسیاری در رد و اثبات هم جنس گرایی حیوانات نگاشته شده است. این مساله هنوز سوال جنجالی روز می باشد، اما باز آن چه مسلم و قطعی است، عدم قطیت این ادعاست.

از لحاظ جانور شناسی سه "رفتار" به صورت کم یاب در برخی از گونه های جانوری مشاهده می شود که به عنوان "استثناء" در نظر گرفته می شوند. این سه ویژگی عبارتند از:

1)     هم جنس گرایی        2) هم نوع خواری  (Cannibalism)         3) فرزند کشی   (Filicide)

نویسنده مقاله "افسانه هم جنس گرایی حیوانات" در این مورد به نقل از کتاب "دفاع از قانونی والاتر؛ چرا باید در مقابل ازدواج هم جنس ها مقاومت کرد" که به تفصیل به ارائه مدارک و شواهد علمی به بررسی این موضوع می پردازد، می گوید: "هر کسی که حتا به صورت ابتدایی وارد مشاهدات جانور شناسی شده باشد، می داند که این سه مورد "استثناهای رفتاری" حیوانات هستند و بنا بر این به هیچ وجه نمی توانند به عنوان "غریزه" یا عوامل "ذاتی" تلقی شوند. "

در این مقاله طولانی که بازگویی آن خارج از حوصله این گفتار است به نقل قول از دانشمندان جانور شناسی برجسته می پردازد که تماما اتفاق نظر دارند که رفتارهای هم جنس گرایانه حیوانات استثناء هستند و به هیچ عنوان غریزی و یا ذاتی نیستند، چرا که در صورت غریزی بودن آن باید شاهد توقف تولید مثل و در نهایت انقراض آنان می بودیم.

در نهایت نویسنده مطلب را این چنین به پایان می برد:

"تلاش جنبش های هم جنس گرایی در جهت طبیعی نشان دادن رفتارهای هم جنس گرایانه با استفاده از اثبات ادعای هم جنس گرایی حیوانات، بیشتر بر اساس باورهای افسانه ای و انگاشته های فلسفی نادرست بنیان گذاری شده است تا مبانی علمی."

علاوه بر این، اصولا این رهیافت که آیا می توان رفتار حیوانات را ملاکی برای الگوبرداری قرار داد، بزرگترین مشکل این استدلال است. چطور است که حیوانات بی شعور، بدور از عقل و بدون فهم و درک، الگوی انسان ذی شعور و عاقل می شوند؟ اگر این چنین است پس هیچ نوع گزینشی نباید میان رفتارهای اتخاذی از حیوانات باشد، به عبارت دیگر هم جنس گرایی در همان طبقه "هم نوع خواری" و "فرزند کشی" می گنجد. پس بنا بر این، انسان مترقی و متمدن امروزی باید تمام هم نوع خواران و فرزند کشان را از زندان آزاد کرده و برایشان حقوق شهروندی وضع کند و حتا قوانینی در حمایت از ایشان به تصویب برساند. چرا که به دلیل مشاهده این رفتارها، این مساله طبیعی و ذاتی حیوانات است و چون انسان نیز حیوانی دو پاست از این "قانون" مستثنا نیست...

هم جنس گرایی در ادیان ابراهیمی اسلام و یهودیت مطلقا نکوهیده و حرام است. در مسیحیت قبل از تمدن زدگی نیز حرام بوده است و امروز کلیسای کاتولیک و پروتستان هنوز آن را حرام می شمارند. زرتشتیان نیز آن را خلاف می دانند و در ادیان دارمیک (Dharmic) مانند هندویسم، بودیسم، جینیسم (Jainism) و سیکیسم (Sikhism) هر چند به صورت مستقیم در مورد هم جنس گرایی صحبتی به میان نیامده است، اما بزرگان این ادیان امروزه پیروان خود را از آن بر حذر می دارند و یا آن که به شدت هم جنس گرایی را تحریم می کنند.

در قرآن نیز حد اقل به عنوان یک کتاب تاریخی معتبر با قدمت در حدود 14 قرن   در داستان قوم لوط آمده است که آن ها اولین گروهی در جهان هستی بوده اند که این به این گناه روی آوردند و کسی از آنان در این امر سبقت نگرفته است و غریب است که غریزه آدمی پس از آن تغییر کند و قبل از آن هم جنس گرایی غریزی نباشد!

و عجیب است که بشریت کدام ویرانه تاریخ را نشانه گرفته است؟! با امروز غرب مرا کاری نیست، داد از ایرانی "مسلمانی"است  (البته اگر هنوز خود را مسلمان بداند!) که برای متمدن شدن از هر رنگی که قدری بیگانگی داشته باشد مشتی بر سر و روی می مالد...

یکی از ثمرات بزرگ ازدواج وجود فرزند و بقای نسل آدمی است. تولید و تکثیر نسل را نباید کوچک و بی اهمیت‏شمرد; زیرا هدف آفرینش جهان وجود انسان و پرورش و تکامل او است. تولید و پرورش انسان‏های خدا پرست و موحد و نیکوکار و صالح، مطلوب خدای جهان آفرین است. از دیدگاه اسلام، وجود فرزند صالح برای پدر و مادر یک عمل صالح شمرده میشود و در سعادت دنیا و آخرت آن‏ها مؤثر است‏به همین جهت، معصومان تولید و تکثیر نسل را از اهداف ازدواج خوانده‏اند. پیامبر اکرم (ص) میفرماید: «چه مانع دارد که مؤمن برای خودش همسری برگزیند. شاید خدا فرزندی به او عطا کند که با گفتن لااله الاالله زمین را سنگین سازد.» در حقیقت زوج‏ها از طریق فرزندان خود رشته پیوند میان اعضای یک نسل را به وجود میآورند. این امر از اهداف اساسی ازدواج است; وجود فرزندان به گرمی، پویایی و صفای کانون خانواده میانجامد و انگیزه ادامه زندگی را در انسان تقویت میکند.
البته روشن است که در پرتو ازدواج یکی از نیازها و غرایز مهم انسان (غریزه جنسی) تامین و به روشی درست ارضا میشود.
با تأمین این نیاز جسمانی، فرد از نظر روانی، ذهنی و اخلاقی به آرامش میرسد و مسیر بسیاری از انحرافات جنسی و اخلاقی و اجتماعی بسته میشود.
بنابراین ازدواج، پیمودن یک مسیر صحیح و عقلانی و فطری است.
مطمئناً مواردی که ذکر شد، در ازدواج دو پسر یا دختر با هم تأمین نمی‌شود، بلکه به آن اهداف آسیب می‌رساند، پس ازدواج هم جنس در اسلام و در ادیان آسمانی مردود و ممنوع اعلام شده است.
از نگاه کلی تر هم جنس بازی و لواط، عملی بر خلاف فطرت است و هر چه با فطرت هم خوانی نداشت، تأثیر سوء دارد و بر تحیر و سرگردانی و پریشانی آن‏ها افزوده میشود. به همین دلیل روایات زیادی درباره مذمت هم جنس بازی نقل شده که بسیار تکان دهنده است. با مطالعه آن روایات، میتوان به زشت بودن این عمل پی برد. قطعاً روایات در جلوگیری از این عادت ناپسند مؤثر است. پیامبر اکرم‏صلی الله وعلیه وآله فرموده‏اند: "هر کس با نوجوانی آمیزش جنسی کند، روز قیامت ناپاک وارد محشر میشود، آن چنان که تمام آب‏های جهان او را پاک نخواهند کرد و خداوند او را غضب میکند و از رحمت خویش دور میدارد و دوزخ را برای او آماده ساخته و چه بد جایگاهی است".
سپس فرمود: "هرگاه جنس مذکر با مذکر آمیزش کند، عرش خداوند به لرزه درمیآید".(3)
در مذمّت لواط در قرآن از قول حضرت لوط به قومش آمده است: «أتأتون الذکران من العالمین؛ آیا در میان جهانیان شما به سراغ جنس مرد می‌روید و همسرانی را که خدا برای شما آفریده است رها می‌کنید؟!‌ شما قوم تجاوزگری هستید».(4)
پیامبر اکرم(ص) فرمود: «بوی بهشت به مشام کسی که مورد هم جنس گرایی واقع می‌شود، نخواهد رسید».(5)
این رابطه از نظر شرعی کاملا مردود است و هرگز نباید انجام گیرد کما اینکه امام صادق (ع) در بیان فلسفه حرمت لواط می‌فرماید: اگر آمیزش با پسران حلال بود، مردان از زنان بی نیاز می‌شدند و این موجب قطع نسل بشر می‌شد و مفاسد زیاد اخلاقی و اجتماعی به بار می‌آورد.(6)
نظر پزشکی نیز ثابت شده که رابطه مرد با مرد و همجنس با همجنس یک رابطه پرخطر است. هیچ پزشکی چنین رابطه
¬ای را توصیه نمی¬کند و مسلما هیچ نظریه مبنی بر سالم بودن و بی ضرر بودن این رابطه ارائه نگردیده، بر عکس، این رابطه همیشه از نظر پزشکی نقض گردیده است. از طرف دیگر سایر بیمارهای عفونی، ویروسی همانند هپاتیت، ایدز، سفلیس و سایر بیماری‌های مقاربتی از طریق مقعد راحت¬تر منتقل می‌شوند. خیلی از افراد تصور میکنند که در رابطه مقعدی هیچ خطری آنها را تهدید نمی‌کند، در حالی که چون مقعد در درون خود باکتریهای زیادی دارد، انتقال ویروسهای نظیر ایدز و... راحت¬تر انجام میگیرد این باکتریها با شستشو از بین نمی‌روند.

همجنس گرايي تفاوت يا انحراف ؟
همجنسگرايان در توجيه اقدامات خود و دست و پا كردن حقوق اجتماعي براي گروه خود ، اعلام مي دارند كه همجنس گرايي يك تفاوت است نه يك انحراف .

اتفاقا نكته اساسي اختلاف در همين جاست . پس بايد اين مسئله در آغاز روشن شود كه انحراف چيست ؟ و آيا همجنس گرايي يك انحراف است يا خير ؟

انحراف يا عدم انحراف كاملا يك امر نسبي است و در امور شخصي يا اجتماعي بر اساس معيارهاي مورد اعتقاد فرد سنجيده مي شود يعني ابتداء بايد ديد يك شخص همجنس گرا به چه چيز هايي باور دارد دين دارد يا لائيك است.

اگر دين دارد بايد بداند ، تمام اديان الهي عمل لواط يا مساحقه را نامطلوب دانسته و از آن نهي كرده اند و اينكه برخي از همجنس گرايان ادعا مي كنند اين مسئله در آغاز ، مورد تأييد اديان آسماني و كاري عادي بوده است ، هيچ مستندي ندارد .
و اگر لائيك است باز هم اين مسئله يك انحراف است چرا كه :
1- ساختار بدني انسان ها در جهت تماس جنسي دو جنس مخالف طراحي شده است . در اين باب نمي توان بيشتر توضيح داد اما در نگاه هيچ انسان منصفي قابل انكار نيست .

2- توليد مثل سالم از طريق ازدواج دو جنس مخالف صورت مي گيرد و به صورت طبيعي اين جنس مؤنث است كه در انسان ها و حيوانات ، عهده دار توليد نسل است و ابزار اين كار هم فقط براي او آفريده شده است بنابراين ادعاي طبيعي و عادي بودن توليد مثل دو همجنس ، نادرست و مخالف نوع خلقت بشر است.

3- كشش و جاذبه بين انسان ها در دو جنس مخالف است و اين احساس به صورت فطري در عموم انسان ها وجود دارد و ادعاي طبيعي بودن كشش جنسي دو جنس موافق مانند ادعاي كور مادر زاد نسبت به طبيعي بودن نابينايي در آدميان است !

4- در طول تاريخ اين عمل گناه محسوب مي شده است و افراد مبتلي در جامعه ، مطرود بوده اند و با وجود اهميت يا به قول همجنس گرايان تفاوت اين قضيه ، انسان هاي موفق و مفيدي در تاريخ (با وجود تلاش فراگيرشان در تاريخ سازي) به اين عمل شناخته نشده اند .

5- مشكلات رواني و بيماري هاي جسمي كه اين عمل ايجاد مي كند ، نشانه ديگري از غير طبيعي بودن آنست هر چند همجنسگرايان در سال هاي اخير سعي كرده اند كه اين مسئله را با استناد به سخنان برخي روانشناسان و پزشكان ( احتمالا همجنسگرا !) طبيعي و بهداشتي جلوه دهند اما قاطبه كارشناسان آنها را بيمار و عملشان را بيماري تلقي مي كنند .

امروزه دانشمندان ثابت کرده اند که هم جنس گرایی یک رفتار طبیعی جنسی در بعضی از انسان هاست.اما قرآن و اسلام فرمان اعدام هم جنس باز ها را می دهد و در اسلام هم جنس گرایی جایز نیست.چرا؟
با سلام
دوستان جواب هاي متين و به جايي داده اند و هر بزرگواري به نكته اي قابل تامل اشاره كرده است كه مجموع اين مطالب مي تواند قانع كننده باشد

بنده با اجازتون اضافه مي كنم كه:

قوانين اسلام بر اساس و مبناي و فطرت انساني پايه ريزي شده است و هر قانوني كه خداوند بر بندگانش نازل كرده اس با توجه به نيازهاي انسانهاست

در ناموس طيبعت خداوند جفت گرايي را قرار داده است وبراي تمام موجودات جاندارجهان اعم از حيوان و گياه و انسان جفت قرار داده است

حال اين جفت گرايي چه ثمراتي دارد به جاي خود بماند

انسان هم يكي از قطعات اين پازل طبيعت است كه از مخلوقات خداوند است وتنها موجودي كه در عالم با هم جنس خود ديده شده است انسان است و بس

علل همجنس بازی با توجه به دیدگاه اسلام

کشیده شدن افراد به اینگونه انحراف جنسى علل بسیار مختلفى دارد و حتى گاهى طرز رفتار پدر و مادر با فرزندان خود، و یا عدم مراقبت از فرزندان همجنس، و طرز معاشرت و خواب آنها با هم در خانه ممکن است از عوامل این آلودگى گردد. گاهى ممکن است انحراف اخلاقى دیگر سر از این انحراف بیرون آورد. قابل توجه اینکه در حالات قوم لوط مى خوانیم که عامل آلودگى آنها به این گناه این بود که آنها مردمى بخیل بودند و چون شهرهاى آنها بر سر راه کاروانهاى شام قرار داشت و آنها نمى خواستند از میهمانان و عابرین پذیرایى کنند در آغاز چنین به آنها وانمود مى کردند که قصد تجاوز جنسى به آنان دارند تا میهمانان و عابرین را از خود فرار دهند، ولى این عمل تدریجا به صورت عادت براى آنها در آمد و تمایلات انحراف جنسى تدریجا در وجود آنها بیدار شد و کارشان به جایى رسید که از فرق تا قدم آلوده شدند «بحار جلد 12 صفحه 147.». حتى شوخى هاى بى موردى که گاهى در میان پسران و یا دختران نسبت به همجنسان خود مى شود گاهى انگیزه کشیده شدن به این انحرافات مى گردد، به هر حال باید به دقت مراقب اینگونه مسائل بود، و آلودگان را به سرعت نجات داد و از خدا در این راه توفیق طلبید. در روایات و تواریخ اسلامى اعمال زشت و ننگین دیگرى به موازات انحراف جنسى از آنها نقل شده است از جمله در" سفینة البحار" مى خوانیم: «قیل کانت مجالسهم تشتمل على انواع المناکیر مثل الشتم و السخف و الصفح و القمار و ضرب المخراق و خذف الاحجار على من مر بهم و ضرب المعازف و المزامیر و کشف العورات »:" گفته مى شود مجالس آنها مملو بود از انواع منکرات و اعمال زشت، فحشهاى رکیک و کلمات زننده با هم رد و بدل مى کردند، با کف دست بر پشت یکدیگر مى کوبیدند، قمار مى کردند، و بازیهاى بچه گانه داشتند، سنگ به عابران پرتاب مى کردند و انواع آلات موسیقى را بکار مى بردند و در حضور جمع بدن خود را برهنه و کشف عورت مى نمودند"! «سفینة البحار صفحه 517». روشن است در چنان محیط آلوده اى، انحراف و زشتى هر روز ابعاد تازه اى بخود مى گیرد، و اصولا قبح اعمال ننگین برچیده مى شود و آن چنان در این مسیر پیش مى روند که هیچ کارى در نظر آنها زشت و منکر نیست!. و از آنها بدبخت تر اقوام و ملتهایى هستند که در عصر پیشرفت علوم و دانشها در همان راه گام برمى دارند و حتى گاهى اعمالشان بقدرى ننگین و رسوا است که اعمال قوم لوط را به فراموشى مى سپارد.
..
اثرات ویرانگر در اعصاب و روح انسان

این گونه روابط نامشروع در ارگانیسم بدن انسان و حتى در سلسله اعصاب و روح اثرات ویرانگرى دارد: مرد را از یک مرد کامل بودن، و زن را از یک زن کامل بودن ساقط مى کند، بطورى که چنین زنان و مردان همجنس باز، گرفتار ضعف جنسى شدید مى شوند و قادر نیستند پدر و مادر خوبى براى فرزندان آینده خود باشند و گاه قدرت بر تولید فرزند را به کلى از دست مى دهند. افراد" همجنس گرا" تدریجا به انزوا و بیگانگى از اجتماع و سپس بیگانگى از خویشتن رو مى آورند، و گرفتار تضاد پیچیده روانى مى شوند، و اگربه اصلاح خویش نپردازند ممکن است به بیماریهاى جسمى و روانى مختلفى گرفتار شوند. به همین دلیل و به دلائل اخلاقى و اجتماعى دیگر، اسلام شدیدا همجنس گرایى را در هر شکل و صورت تحریم کرده، و براى آن مجازاتى شدید که گاه به سرحد اعدام مى رسد قرار داده است.
مفاسد اخلاقى و روانى و اجتماعى همجنس بازی
موضوع مهم این است که بى بند و بارى و تنوع طلبى بیمارگونه دنیاى متمدن مادى، بسیارى از پسران و دختران را به سوى این انحراف بزرگ مى کشاند، نخست پسران را تشویق به لباسهاى جلف و زنانه و خودآرایى مخصوص و دختران را به لباسهاى پسرانه دعوت مى کند، و از اینجا انحراف و همجنس گرایى شروع مى شود تا جایى که به وقیح ترین اعمال در این زمینه، شکل قانونى مى دهند و از هر گونه پیگرد و مجازات برکنار مى دانند. گرچه در دنیاى غرب که آلودگى هاى جنسى زیاد است، این گونه زشتیها مورد تنفر نیست و حتى شنیده مى شود در بعضى از کشورها همانند انگلستان طبق قانونى که با کمال وقاحت از پارلمان گذشته این موضوع جوازقانونى پیدا کرده!! ولى شیوع این گونه زشتیها هرگز از قبح آن نمى کاهد و مفاسد اخلاقى و روانى و اجتماعى آن در جاى خود ثابت است. گاهى بعضى از پیروان مکتب مادى که اینگونه آلودگیها را دارند براى توجیه عملشان مى گویند ما هیچگونه منع طبى براى آن سراغ نداریم!. ولى آنها فراموش کرده اند که اصولا هر گونه انحراف جنسى در تمام روحیات و ساختمان وجود انسان اثر مى گذارد و تعادل او را بر هم مى زند. توضیح اینکه: انسان به صورت طبیعى و سالم تمایل جنسى به جنس مخالف دارد و این تمایل از ریشه دارترین غرائز انسان و ضامن بقاء نسل او است. هر گونه کارى که تمایل را از مسیر طبیعی اش منحرف سازد، یک نوع بیمارى و انحراف روانى در انسان ایجاد مى کند. مردى که تمایل به جنس موافق دارد و یا مردى که تن به چنین کارى مى دهد هیچکدام یک مرد کامل نیستند، در کتابهاى امور جنسى" هموسکسو آلیسم" (همجنس گرایى) به عنوان یکى از مهمترین انحراف ذکر شده است. ادامه این کار تمایلات جنسى را نسبت به جنس مخالف در انسان تدریجا مى کشد و در مورد کسى که تن به این کار در مى دهد احساسات زنانه تدریجا در او پیدا مى شود، و هر دو گرفتار ضعف مفرط جنسى و به اصطلاح سرد مزاجى مى شوند، به طورى که بعد از مدتى قادر به آمیزش طبیعى (آمیزش با جنس مخالف) نخواهند بود. با توجه به اینکه احساسات جنسى مرد و زن هم در ارگانیسم بدن آنها مؤثر است و هم در روحیات و اخلاق ویژه آنان، روشن مى شود که از دست دادن احساسات طبیعى تا چه حد ضربه بر جسم و روح انسان وارد مى سازد، و حتى ممکن است افرادى که گرفتار چنین انحرافى هستند، چنان گرفتار ضعف جنسى شوند که دیگر قدرت بر تولید فرزند پیدا نکنند. این گونه اشخاص از نظر روانى غالبا سالم نیستند و در خود یک نوع بیگانگى از خویشتن و بیگانگى از جامعه اى که به آن تعلق دارند احساس مى کنند. قدرت اراده را که شرط هر نوع پیروزى است تدریجا از دست مى دهند، و یک نوع سرگردانى و بى تفاوتى در روح آنها لانه مى کند. آنها اگر به زودى تصمیم ب

نظرات شما عزیزان:

ارغوان
ساعت12:13---16 آذر 1390
وبلاگتون قشنگه به منم سر بزنید نظر یادتون نرههههههپاسخ:salam merc hatman azizam

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







چهار شنبه 16 آذر 1390برچسب:, :: 11:59 ::  نويسنده : س.برج خانلو